در اين مقاله رفتار مصرفکنندگان شهری و روستايی به تفکيک دورههای بلندمدت و کوتاهمدت برای دوره زمانی (1360-84) با استفاده از کششهای مواد مغذی مورد بررسی قرار گرفته است. برای محاسبه کششهای مواد مغذی از مدل تقاضای هوانگ – لين (Huang and Lin, 2001) و فناوری مصرف لن- کستر[1]استفاده شده است. يافتههای تحقيق نشان میدهد جامعه شهری تقريباً حساسيت بيشتری نسبت به تغييرات قيمتی مواد غذايی در مقايسه با جامعه روستايی از خود نشان میدهد. براساس کششهای درآمدی زيرگروههای مواد غذايی توصيه میشود يارانه « نان، غلات و فراوردههای آن» و « شير و فراوردههای آن و تخممرغ » در راستای ارتقای کيفی الگوی مصرفی خانوارهای شهری و روستايی با روند فعلی ادامه يابد. کشش قيمتی زيرگروه گوشت در جامعه شهری بالاترين کميت را دارد و با توجه به آثار ناشی از عدم مصرف آن حمايت دولت ضرورت میيابد. در جامعه روستايی اين موضوع برای گروه « نان، غلات و فراوردههای آن» صادق است. نتايج حاصل از کششهای درآمدی مواد مغذی نشان میدهد که افزايش مخارج صرف شده برای هر زيرگروه از مواد خوراکی منجر به افزايش مصرف موادمغذی میشود.