هدف کلی مطالعه حاضر، پيشبينی شاخصهای توليد چغندرقند(سطح زير کشت، توليد و قيمت) در ايران است. برای اين منظور الگوهای خودرگرسيون، تعديل نمايی يگانه، تعديل نمايی دوگانه، هارمونيک، شبکه عصبی و خودرگرسـيون بـا واريـانس ناهمسانی شرطی برآورد و بهترين الگو انتخاب شد. بررسی آزمون تصادفی بودن (دوربين واتسون) سریهای سطح زيرکشت، توليد و قيمت چغندرقند مبين غيرتصادفی متغيرها بود. براساس نتايج حاصل از محاسبه معيار کمترين خطای پيشبينی، مناسبترين الگو برای پيشبينی سریهای سطح زيرکشت، توليد و قيمت چغندرقند به ترتيب الگوهای شبکه عصبی، ARMA و ARIMA میباشند. لذا استفاده از روشهای مذکور به شرط ثابت بودن شرايط، نتايجی با کمترين خطا به دست خواهد داد. نتايج همچنين نشان داد هر سه شاخص توليد چغندرقند(شامل: سطح زير کشت، توليد و قيمت) طی دوره 1392 -99 روند افزايشی داشته با اين ملاحظه که روند افزايشی سطح زيرکشت و توليد بسيار ملايمتر از روند افزايشی قيمت چغندرقند بوده است.
طبقهبندی JEL: Q11,D12,C32,C22