این سایت در حال حاضر پشتیبانی نمی شود و امکان دارد داده های نشریات بروز نباشند
صفحه اصلی
درباره پایگاه
فهرست سامانه ها
الزامات سامانه ها
فهرست سازمانی
تماس با ما
JCR 2016
جستجوی مقالات
دوشنبه 1 دی 1404
مسکن و محیط روستا
، جلد ۳۰، شماره ۱۳۵، صفحات ۳-۲۲
عنوان فارسی
شرحی بر اصول و قواعد شهرسازی بومی در ارتباط با نظریههای معاصر شهرسازی
چکیده فارسی مقاله
هدف اصلی نوشتار حاضر نیل به تصویر و تصوری بیش و کم روشن از اصول و قواعد شهرسازی بومی (ایرانی - اسلامی) است. از یک سو، مکتب شهرسازی اصفهان بهدلیل تبیین روشن و دقیق مضمونی، در تاریخ معماری و شهرسازی ایران، بهعنوان نمادی از شهرسازی بومی معرفی گردیده و شرح و بسط یافته است، و از سوی دیگر دو جنبش «نوشهرگرایی» و «هستههای سازمند شهری» Urban Village)) به مثابۀ نمادی از نظریههای معاصر شهری و روستایی، که ریشه در انگاره پایداری دارند، بازخوانی شدهاند. در هر بخش، در کنار مروری بر برخی از مهمترین منابع مکتوب مرتبط با موضوع، سعی گردیده در قالب جداولی مشخص، سیاههای از مهمترین اصول و آموزههای هر مکتب ارائه و در صورت لزوم با یکدیگر مقایسه گردند. در انتها نیز، از طریق مقابلۀ آموزههای مستخرج از مکتب شهرسازی اصفهان (آموزههای بومی) با مؤلفهها و مشخصههای جنبشهای «نوشهرگرایی» و «هستههای سازمند شهری» (مؤلفههای جهانشمول)، افتراقات و اشتراکات میان آنها مورد تحلیل قرار گرفته و بر مبنای چنین قیاسی، آموزههای پیشنهادی نوشتار تحت عنوان اصول و قواعد شهرسازی بومی در قالب بیست محور ارائه گردیده است. یافتههای پژوهش نشان از آن دارند که میان انگارههای مکتب شهرسازی اصفهان و اصول و قواعد نظریههای معاصر شهرسازی، بالاخص «نوشهرگرایی» و «هستههای سازمند شهری» ، تمایزهایی اندک و قرابتهایی بی-شمار وجود دارد. در واقع تحلیل قیاسی این دو جریان، بیش از آن که مبین تعارض و ناهمخوانی میان ویژگیهای شهرسازی بومی و مؤلفههای معاصر و جهانشمول شهری باشد، قرین و همسو بودن این و آن را یادآور میشود. گو این که در ارتباط با موضوعاتی همچون «حمل و نقل و ارتباطات»، «زمان سفر»، «فشردگی بافت» و ... تمایزاتی میان این دو جریان مشاهده میشود، نگاهی دقیقتر حکایت از آن دارد که ریشۀ این تفاوتها به ناهمزمانی جریانهای مذکور باز میگردد؛ به بیان ساده، این مصادیق تناقضزا، بنا به مقتضیات و شرایط زمانه و با عطف به زیست جهان ایرانیان عصر صفویه، هرگز در مکتب شهرسازی اصفهان بهعنوان چالشی جدی مطرح نبودهاند. در مقابل ریشه داشتن ذات مفهوم پایداری در سویهها و ویژگیهای شهر سنتی - ماقبل مدرن، زمینهساز شکلگیری قرابتهای بسیاری میان جریانات معاصر شهرسازی و مکتب شهرسازی اصفهان شده است. این تشابهات محملی مناسباند برای استخراج اصول و قواعد شهرسازی بومی؛ اصولی که از یک سو سر در درون دارند و رگههایی از آموزههای مکتب شهرسازی اصفهان را در خود دارند و از دیگر سوی نگاه به بیرون دارند و پژواکی از مؤلفهها و مشخصههای مکاتب معاصر شهرسازی را بیان میکنند. حوزه شمول این اصول، تنها، شهر و عرصههای شهری نیست، بلکه روستا و قلمروهای روستایی را نیز میتواند در برگیرد.
کلیدواژههای فارسی مقاله
عنوان انگلیسی
An Explanation of Principles and Rules of Indigenous Urban Planning in Relation with Contemporary Urban Planning Theories
چکیده انگلیسی مقاله
The main objective of this paper is to reach a more or less clear image and perception of principles and rules of indigenous urban planning and design. On the one hand, Isfahan School in urban planning has been introduced, explained and extended as a symbol of indigenous urban planning and design owing to the clear and precise explanation of its content in the history of Irans architecture and urbanism and on the other hand, two movements of New Urbanism and Urban Village have been reviewed as an emblem of contemporary urban theories that originated from the concept of the sustainability. In each part, besides reviewing some of the most important references related to our subject, it is endeavored to represent, and if necessary, to compare a list of the most salient doctrines and principles of every school in a table form. In the final part, through a confrontation between doctrines extracted from Isfahan School in urban planning (indigenous doctrine) and distinguishing features of New Urbanism and Urban Village (universal characteristics), similarities and dissimilarities of them have been analyzed. Based on such comparison, proposed doctrines of this paper entitled as principles and rules of indigenous urban planning and design have been represented in the form of twenty subjects. Research findings reveal that there are few differences and a great deal of proximity between features of Isfahan School in urban planning and principles and rules of contemporary urban theories. In fact, the analytical comparison mostly shows the same tendency and scarcely discrepancies and lack of harmony between them. Albeit some of contrasts are seen in relation with subjects including mode of transportation, journey time, compactness and etc, taking a close look, indicates that roots of such contrasts is associated with lack of the simultaneity of them. In simple word, these contrasting examples have never been a serious concern in Isfahan School in urban planning due to circumstances of that period, that is, conditions of Iran in Safaviyeh era. In contrary, emerging a large quantity of proximity between contemporary urban theories and Isfahan School in urban planning indicates this fact that the essence of the sustainability is derived from the characteristics of traditional cities. These similarities are a pleasant context to extract principles and rules of indigenous urban planning and design principles that revert to the inside and have signs of doctrines of Isfahan School in urban planning on the one hand, and look to outside and express signals of distinguishing features and components of contemporary urban theories on the other hand.
کلیدواژههای انگلیسی مقاله
نویسندگان مقاله
محسن حبیبی |
مهدی تحصیلدار |
نوید پورمحمدرضا |
نشانی اینترنتی
http://jhre.ir/browse.php?a_code=A-10-72-3&slc_lang=fa&sid=fa
فایل مقاله
فایلی برای مقاله ذخیره نشده است
کد مقاله (doi)
زبان مقاله منتشر شده
fa
موضوعات مقاله منتشر شده
سکونتگاههای شهری و روستایی
نوع مقاله منتشر شده
پژوهشی
برگشت به:
صفحه اول پایگاه
|
نسخه مرتبط
|
نشریه مرتبط
|
فهرست نشریات