این سایت در حال حاضر پشتیبانی نمی شود و امکان دارد داده های نشریات بروز نباشند
ادب فارسی، جلد ۹، شماره ۲، صفحات ۱۹۹-۲۱۸

عنوان فارسی دوگانه‌انگاری از نظر دکارت و مولوی
چکیده فارسی مقاله این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی دوگانه‌انگاری (دوآلیست) را از دیدگاه دکارت و مولوی با تمرکز بردوگانۀ نفس و بدن، از منظر هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی و تعامل آن دو بررسی و مقایسه می‌کند. دکارت در هستی به دو جوهرِ نفس (جوهر اندیشنده) و بدن (جوهر ممتد یا مادّی) و در رأس آن‌ها به خداوند معتقد است و آن‌ها را متمایز و جدا از یکدیگر می‌داند. به اعتقاد او دو جوهر نفس و بدن، نه‌تنها به‌لحاظ مفهوم و در عالم ذهن (معرفت‌شناسی) از هم متمایزند، بلکه در عالم خارج هم (هستی‌شناسی) متمایزند. همچنین روش نظریّه‌پردازی آن‌ها با هم مقایسه می‌شود. هدف از این پژوهش، این است که بتوانیم این فرضیه را موجّه کنیم که مولوی در معرفت‌شناسی، دوآلیست و در هستی‌شناسی، وحدت‌گراست؛ ولی دکارت در معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی، دوآلیست است. همچنین دکارت باتوجّه‌به روش مختارش در نظریّه‌پردازی که فیلسوفانه است و باید انسجام درونی، وضوح و تمایز داشته باشد، نتوانست تبیین قانع‌کننده‌ای از تعامل نفس و بدن و اتّحاد جوهری آن‌ها که از مشکلات تاریخی نظریّۀ دوگانه‌انگاری است، ارائه دهد. ولی درنهایت، فکرنکردن در این باره را بهتر از فکرکردن دانست؛ امّا مولوی باتوجّه‌به روش مختارش که مؤمنانه، دیندارانه و بیان تجربیّات درونی و عرفانی خود است و هدفش رسیدن به حیرت است نه وضوح، هیچ مشکلی در تبیین دیدگاه‌هایش پیش نمی‌آید. مولانا و دکارت بر شهود عقلانی تکیه دارند و ادراک حسّی را قابل‌اعتماد نمی‌دانند.
کلیدواژه‌های فارسی مقاله هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، نفس، بدن، دکارت، مولوی، دوگانه‌انگاری،

عنوان انگلیسی Dualism in the Opinions of Descartes and Rumi
چکیده انگلیسی مقاله This article investigates and compares the views of Descartes and Rumi regarding the duality of the soul and the body and their interaction from the perspective of ontology and epistemology. The purpose of this study is to demonstrate that Rumi is a dualist from an epistemological point of view and a monist from an ontological one, whereas Descartes is both epistemologically and ontologically a dualist. Descartes believes in the existence of two substances, namely the soul (the essence of the thinker) and the body (the material essence); and above them he believes in God. In his opinion, the soul and body are not only conceptually distinct in the mind (epistemology), but also in the external world (ontology). In his method of philosophical theorization, which should possess internal consistency, clarity, and distinctiveness, Descartes fails to provide a convincing justification on the interaction between the soul and the body and their substantial :union: — which is the historic problem of dualism. In contrast, Rumi’s method — which is faithful, religious and an expression of his inner and mystical experiences and whose goal is to achieve wonder, not clarity — has no problem in the explication of his opinions.
کلیدواژه‌های انگلیسی مقاله هستی‌شناسی, معرفت‌شناسی, نفس, بدن, دکارت, مولوی, دوگانه‌انگاری

نویسندگان مقاله علی مرتضی زندی |
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی

ابراهیم رحیمی زنگنه |
استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی

خلیل بیگ‌زاده |
دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی


نشانی اینترنتی https://jpl.ut.ac.ir/article_76966_75e46ed838356af7b403ee15cf8884fb.pdf
فایل مقاله فایلی برای مقاله ذخیره نشده است
کد مقاله (doi)
زبان مقاله منتشر شده fa
موضوعات مقاله منتشر شده
نوع مقاله منتشر شده
برگشت به: صفحه اول پایگاه   |   نسخه مرتبط   |   نشریه مرتبط   |   فهرست نشریات