این سایت در حال حاضر پشتیبانی نمی شود و امکان دارد داده های نشریات بروز نباشند
مطالعات ترجمه قرآن و حدیث، جلد ۷، شماره ۱۳، صفحات ۸۷-۱۲۸

عنوان فارسی راهبردهای صفارزاده و مجتبوی در «ابهام‌زدایی» واژگانی قرآن کریم و میزان بسندگی و پذیرفتگی آنها براساس الگوی گارسس
چکیده فارسی مقاله ترجمۀ «ابهام» به ویژه در قرآن کریم یکی از چالش­برانگیزترین مسائل زبان­شناسی است که برای برون­رفت از آن انواع راهبردها ارائه شده است. گارسس با بهره­گیری از آراء نیومارک ،تکنیک­هایی برای ترجمۀ آن‌ها ارائه داده  و در نهایت براساس این الگو «میزان ویژگی­های مثبت و منفیِ بیانگر بسندگی و پذیرفتگی ابهام در متن ترجمه­شده» مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی از نوع مقابله­ای، ترجمه­های مجتبوی با محوریت سبک ارتباطی و صفارزاده با محوریت سبک آزاد را از جزء سی­­ام قرآن کریم با هدف بهبود بخشیدن به کیفیتِ متن ترجمه شده به­ویژه در چالش­های ابهام زبانی، براساس یک نظریه و الگوی علمی، مورد بررسی قرار داده است. سپس با تکیه بر آمار، مقادیر به دست آمده از این تکنیک­ها، مقایسه شده و میزان کفایت و مقبولیت هر کدام در ابهام­زدایی بخش­های مختلف سطح واژگانی شش سورۀ اول جزء سی­ام مشخص گردیده است. برآیند پژوهش بیانگر این است که ترجمۀ مجتبوی از واژگان چندمعنا و مجازی، بسندگی و پذیرفتگی بالاتری نسبت به صفارزاده برخوردار است. صفارزاده با ارائۀ متنی مقصدمحور و به دور از ابهام، دچار افزوده­های خلاقانه و پیچیده در شفاف­سازی ابهام­ها شده است؛ به­ویژه در واژگان مجازی. اگرچه در برخی موارد که نیازمند «شرح مبسوط» است همچون تلمیحات قرآنی، ترجمۀ مجتبوی نسبت به صفارزاده کفایت و مقبولیت کمتری به خود اختصاص داده است. به طور کلی براساس الگوی گارسس، راهبردهای مجتبوی از کفایت و مقبولیت بالاتری نسبت به صفارزاده در ابهام­زدایی برخوردار است.  
کلیدواژه‌های فارسی مقاله ترجمۀ قرآن کریم، ابهام‌زدایی، گارسس، بسندگی، پذیرفتگی

عنوان انگلیسی Saffarzadeh and Mojtabavavi's Techniques in "Disambiguating" of the Qur'anic vocabulary and their adequacy and acceptability based on the Garcés’s model
چکیده انگلیسی مقاله The translation of "Ambiguity", especially in the Holy Quran, is one of the most challenging topic in linguistics. A variety of techniques have been proposed to eliminate it, including the Garces technique. This model using Newmark's views, examines "the amount of positive and negative attributes that indicate adequacy and acceptability of the T.T". The study with a counter-analytical approach, examined translations of Mojtabavi and Saffarzadeh from the part 30 of the Qur'an to improve the quality of translated text, especially in the challenges of linguistic ambiguity, based on a scientific theory and model. And based on statistics, the quantities of these techniques have been compared. And the adequacy and acceptability of each translation is outlined in the first six Surah. The result showed that according to Garcés model, Mojtaba's translation with ambiguous and virtual words has a higher adequacy and acceptance than Saffarzadeh. Saffarzadeh, with unambiguous text, has undergone creative and complex additions to transparency; Especially in virtual vocabulary. On the other hand, in cases that need to be "explained", such as Qur'anic allusions, Mojtabavi's translation is less adequacy and acceptable than Saffarzadeh. Generally, Mojtabavi techniques have a higher level of adequacy and acceptability in disambiguation.  
کلیدواژه‌های انگلیسی مقاله Translation of the Holy Quran, Disambiguation, Garcés model, adequacy, Acceptance

نویسندگان مقاله مرضیه رحیمی آذین | Marzieh Rahimi Azin
Bu Ali Sina University
دانشگاه بوعلی سینا همدان

مرتضی قائمی | Morteza Ghaemi
Bu Ali Sina University
دانشگاه بوعلی سینا

سید مهدی مسبوق | Seyyed mehdi Masboogh
Bu Ali Sina University
دانشگاه بوعلی سینا


نشانی اینترنتی http://qhts.modares.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-54037-1&slc_lang=fa&sid=10
فایل مقاله فایلی برای مقاله ذخیره نشده است
کد مقاله (doi)
زبان مقاله منتشر شده fa
موضوعات مقاله منتشر شده
نوع مقاله منتشر شده
برگشت به: صفحه اول پایگاه   |   نسخه مرتبط   |   نشریه مرتبط   |   فهرست نشریات