این سایت در حال حاضر پشتیبانی نمی شود و امکان دارد داده های نشریات بروز نباشند
صفحه اصلی
درباره پایگاه
فهرست سامانه ها
الزامات سامانه ها
فهرست سازمانی
تماس با ما
JCR 2016
جستجوی مقالات
پنجشنبه 4 دی 1404
جاویدان خرد
، جلد ۱۹، شماره ۴۲، صفحات ۲۳۵-۲۵۰
عنوان فارسی
نقد مفهوم ”طبیعت محض“
چکیده فارسی مقاله
چنانکه از افلاطون و ارسطو آموختهایم، ”طبیعی“ بهمعنای ”مادی“ نیست. برای افلاطون و ارسطو بسیاری هویات طبیعیْ روحانی (یعنی غیرمادی) بودند. بنابراین، ’طبیعیگرایی‘ مترادف ’مادهانگاری‘ نیست و، برخلاف مادهانگاری، متضاد ’روحباوری‘ نیست. در حقیقت، تنها تضاد منطقیای که در سنت هزارانسالۀ سه دینِ ابراهیمی یافت میشود، تضاد میان ’طبیعیگرایی‘ و ’فراطبیعیگرایی‘ است. طبیعت مختص مخلوقات است و فراطبیعت مختص خداوند خالق. فلسفۀ طبیعیگرایانه تصور میکند این عالم خودبنیان است و فارغ از علل طبیعی هیچ چیز دیگری وجود ندارد. از سوی دیگر، فلسفههایی همچون فلسفۀ آکویناس، ابنسینا یا اینمیمون بر آنند که عالم وضع هستیشناختی عالم همچون مخلوقی است که نیازمند وجود یک خالق است، یعنی چیزی ’برتر از امر طبیعی‘. هنری د لوباک، الاهیدان قرن بیستم، استدلال میکند در نظر متفکران قرون میانه فقط و فقط یک ترتیبِ انضمامی برای تاریخ وجود داشت، ترتیبی که در آن خداوند انسان را برای خویش آفرید و طبیعت انسان به این ترتیب فقط برای سرنوشتی یگانه، که فراطبیعی است، خلق شد. اما در رنسانس، برخی الاهیدانان این ایده را پیش کشیدند که طبیعت انسان ”یک کل بسته و بسنده“ است و این نظامِ ’طبیعت محض‘ گرایش عمده در قرن بیستم شده است. اما ـ برخلاف این عقیده ـ هنری د لوباک به این ایدۀ بنیادین معتقد است که چنین نیست که دو واقعیت در توازی هم، یعنی امر ’طبیعی‘ و امر ’فراطبیعی‘ وجود داشته باشد. یک مسیحی یا یهودی یا مسلمان ممکن است بگوید هرچیزی طبیعی است (رحمت الهی بهکلی عبارت است از رویدادهای بیرونی و درونیِ جهان تاریخی)، و همینطور میتواند بگوید هرچیزی فراطبیعی است (هر عنصر فضازمانیِ جهان مخلوق است، یعنی از حیث وجود بواسطۀ خداوند دوام دارد).
کلیدواژههای فارسی مقاله
نوپدیدگرایی، عقل، جهان، طبیعیگرایی،
عنوان انگلیسی
The Critique of the Concept of “Pure Nature”
چکیده انگلیسی مقاله
Metaphysical naturalism has been the dominant strand since the mid-20th century (e.g., Quine, 1981), though the exact formulation of it has been heatedly disputed (Papineau, 2007/2020). Often it is discussed with its kin physicalism and materialism, though these terms have different connotations and theoretical baggage (Stoljar, 2010). In recent years, a relative consensus amongst the Anglo-Saxon tradition seems to be this: metaphysical naturalism should take the form of certain version of physicalism, and details aside, some form of physicalism has to be right (Kim, 2011). One prominent exception is John McDowell’s variant: accumulated in his seminal work Mind and World (1996a), he has been arguing for a relaxed version of naturalism, which denies physicalism (1996b; for discussions, see e.g., Fink, 2006; Toner, 2008). This variant has not been taken seriously in the naturalism literature, partly because McDowell’s writing style is idiosyncratic, and his works involve elements in continental philosophy, notably German Idealism and hermeneutics (e.g., 1996a, 2003). To remedy this, there are two aims of this paper. The first is to explain why Hans-Georg Gadamer’s distinction between environment and world (1960/2004) is crucial for understanding McDowell’s relaxed naturalism; the second is to explain how contemporary analytic metaphysics can help cash out a crucial missing piece in McDowell’s writings, i.e., strong emergence (O’Conner, 2020; Wilson, 2021).
کلیدواژههای انگلیسی مقاله
نوپدیدگرایی, عقل, جهان, طبیعیگرایی
نویسندگان مقاله
فرانکو مانی |
مدرس گروه فلسفه، لیچئو لئوناردو، برشا، ایتالیا
نشانی اینترنتی
http://www.javidankherad.ir/article_168826_f82fcdc3a07efa0de46cbbac1006a045.pdf
فایل مقاله
فایلی برای مقاله ذخیره نشده است
کد مقاله (doi)
زبان مقاله منتشر شده
fa
موضوعات مقاله منتشر شده
نوع مقاله منتشر شده
برگشت به:
صفحه اول پایگاه
|
نسخه مرتبط
|
نشریه مرتبط
|
فهرست نشریات