این سایت در حال حاضر پشتیبانی نمی شود و امکان دارد داده های نشریات بروز نباشند
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی، جلد ۱۸، شماره ۵، صفحات ۱۴۷-۱۷۴

عنوان فارسی اجزای غیرروانی در رکن معنوی جرم نقدی بر طراحی ارکان اصلی جرم
چکیده فارسی مقاله بزهکار در جرائم عمدی باید از نظر روانی قصد مجرمانه و آگاهی لازم برای ارتکاب جرم را داشته باشد یا در اجرای عمل به نحوی از انحاء و بی‌آنکه قصد منجزی برای ارتکاب بزه از او سر بزند، خطایی انجام دهد که بتوان وی را مستحق مسئولیت جزایی شناخت؛ لیکن این امور تمام آنچه را که رکن معنوی نامیده می‌شود، در برنمی‌گیرد و صرفاً دربردارنده بخشی از آن است که باید آن را عناصر روانی معنوی نامید و در مقابل ضروری است آن بخش دیگر از عناصر معنوی که «غیرمادی» و در عین حال «غیرروانی» هستند به صورت مستقل شناسایی شوند و مجال بروز و ظهور داشته باشند. نگارندگان می‌کوشند تا اثبات کنند عناصری در تحقق جرم در تمام نظام‌های حقوقی جهان وجود دارد که معنوی هستند، اما واجد وصف «روانی» نیستند، لذا عناصر «غیرروانی» می‌تواند به‌عنوان یک معنون حقیقی و مستقل در ذیل رکن معنوی با عنوان صحیح «عناصر معنوی غیرروانی» به رسمیت شناخته شود. فارغ از ثمرات متعدد بحث در جنبه ثبوتی جرایم، این تغییر منجر به تحول در جنبه نظری مفاهیم بنیادین حقوق کیفری و به تبع آن تغییر در ساختار همه کتب حقوقی داخلی و حتی خارجی می‌شود و از این حیث نظریه‌ای ساختارشکن است. از حیث ادله مربوط به جنبه روانی انسان و نیز از حیث تدقیق در عناصر ضروری جرم در عمل موجب صعوبت اثبات برخی جرایم می‌شود و با خروج برخی اجزاء از عنصر مادی برای احراز آن ابزارهای مادی و حس کفایت نمی کند و بالنتیجه می‌تواند نوعی قضازدایی یا جرم‌زدایی و کاهش تورم جمعیت کیفری را به ارمغان آورد.
کلیدواژه‌های فارسی مقاله رکن مادی، رکن معنوی، عنصر روانی، عنصر غیرروانی، ارکان جرم،

عنوان انگلیسی اجزای غیرروانی در رکن معنوی جرم نقدی بر طراحی ارکان اصلی جرم
چکیده انگلیسی مقاله بزهکار در جرائم عمدی باید از نظر روانی قصد مجرمانه و آگاهی لازم برای ارتکاب جرم را داشته باشد یا در اجرای عمل به نحوی از انحاء و بی‌آنکه قصد منجزی برای ارتکاب بزه از او سر بزند، خطایی انجام دهد که بتوان وی را مستحق مسئولیت جزایی شناخت؛ لیکن این امور تمام آنچه را که رکن معنوی نامیده می‌شود، در برنمی‌گیرد و صرفاً دربردارنده بخشی از آن است که باید آن را عناصر روانی معنوی نامید و در مقابل ضروری است آن بخش دیگر از عناصر معنوی که «غیرمادی» و در عین حال «غیرروانی» هستند به صورت مستقل شناسایی شوند و مجال بروز و ظهور داشته باشند. نگارندگان می‌کوشند تا اثبات کنند عناصری در تحقق جرم در تمام نظام‌های حقوقی جهان وجود دارد که معنوی هستند، اما واجد وصف «روانی» نیستند، لذا عناصر «غیرروانی» می‌تواند به‌عنوان یک معنون حقیقی و مستقل در ذیل رکن معنوی با عنوان صحیح «عناصر معنوی غیرروانی» به رسمیت شناخته شود. فارغ از ثمرات متعدد بحث در جنبه ثبوتی جرایم، این تغییر منجر به تحول در جنبه نظری مفاهیم بنیادین حقوق کیفری و به تبع آن تغییر در ساختار همه کتب حقوقی داخلی و حتی خارجی می‌شود و از این حیث نظریه‌ای ساختارشکن است. از حیث ادله مربوط به جنبه روانی انسان و نیز از حیث تدقیق در عناصر ضروری جرم در عمل موجب صعوبت اثبات برخی جرایم می‌شود و با خروج برخی اجزاء از عنصر مادی برای احراز آن ابزارهای مادی و حس کفایت نمی کند و بالنتیجه می‌تواند نوعی قضازدایی یا جرم‌زدایی و کاهش تورم جمعیت کیفری را به ارمغان آورد.
کلیدواژه‌های انگلیسی مقاله

نویسندگان مقاله رضا زهروی |
استادیار گروه حقوق جزا و جرم‌شناسی دانشگاه تهران

سیدعلی کاظمی |
قاضی دادگستری و مشاور معاون حقوقی قوه قضائیه

رسول احمدزاده |
دانشجوی دکترای حقوق کیفری و جرم‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس


نشانی اینترنتی http://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_3233_c375f1d88b92eb6186b07c53aa17fb57.pdf
فایل مقاله اشکال در دسترسی به فایل - ./files/site1/rds_journals/1466/article-1466-851447.pdf
کد مقاله (doi)
زبان مقاله منتشر شده fa
موضوعات مقاله منتشر شده
نوع مقاله منتشر شده
برگشت به: صفحه اول پایگاه   |   نسخه مرتبط   |   نشریه مرتبط   |   فهرست نشریات